Page 6 - Conflict in healthcare settings
P. 6

‫‪ .9‬هنگامی که برای حل تعارضات به حمایت گروهی نیاز است‪ ،‬ایجاد اجماع را تشویق می کند‪.‬‬

                                                                                                      ‫عملکرد های مدیریتی‬

                             ‫‪ .۱‬یک محیط کاری ایجاد می کند که شرایط پیشینی برای درگیری را به حداقل می رساند‪.‬‬

‫‪ .2‬زمانی که باید تصمیمی سریع یا غیرمحبوب گرفته شود‪ ،‬از قدرت مشروع در یک رویکرد رقابتی استفاده می کند‪.‬‬

                                    ‫‪ .3‬در صورت لزوم‪ ،‬به طور رسمی حل تعارض را در بین اعضای تیم تسهیل می کند‪.‬‬

                                      ‫‪ .4‬مسئولیت متقابل برای رسیدن به اهداف برتر از پیش تعیین شده را می پذیرد‪.‬‬

                                      ‫‪ .5‬منابع واحد مورد نیاز را از طریق استراتژی های مذاکره موثر به دست می آورد‪.‬‬

‫‪ .6‬تنها زمانی نیازهای واحد را به خطر می اندازد که نیاز برای عملکرد واحد حیاتی نباشد و زمانی که مدیریت بالاتر‬
                                                                                              ‫چیزی با ارزش برابر را کنار بگذارد‪.‬‬

                      ‫‪ .7‬آمادگی کافی برای مذاکره بر سر منابع واحد‪ ،‬از جمله تعیین پیش درآمد و مبادلات احتمالی‪.‬‬

                                                                     ‫‪ .8‬به نیاز به بسته شدن و پیگیری مذاکرات می پردازد‪.‬‬

‫‪ .9‬زمانی که تعارضات را نمی توان با استفاده از استراتژی های مدیریت تعارض سنتی حل و فصل کرد‪ ،‬حل اختلاف‬
                                                                                                      ‫جایگزین را دنبال می کند‪.‬‬

                                                                      ‫تاریخچه مدیریت تعارض‬

‫در اوایل قرن بیستم‪ ،‬تعارض به عنوان نشانه ای از مدیریت ضعیف سازمانی تلقی می شد‪ ،‬مخرب تلقی می شد و‬
‫به هر قیمتی از آن اجتناب می شد‪ .‬هنگامی که درگیری رخ می داد‪ ،‬نادیده گرفته می شد‪ ،‬انکار می شد‪ ،‬یا بلافاصله‬
‫و به شدت با آن برخورد می شد‪ .‬نظریه پردازان این دوره بر این باور بودند که اگر به کارکنان راه درست انجام کارها‬

  ‫آموزش داده شود و ابراز نارضایتی کارکنان به سرعت با عدم تایید مواجه شود‪ ،‬می توان از تعارض جلوگیری کرد‪.‬‬

‫در اواسط قرن بیستم‪ ،‬زمانی که سازمانها دریافتند که رضایت و بازخورد کارگران مهم است‪ ،‬تعارض به طور منفعلانه‬
‫پذیرفته شد و بهعنوان عادی و مورد انتظار تلقی شد‪ .‬توجه بیشتر بر آموزش مدیران به نحوه حل تعارض بود تا‬
‫نحوه جلوگیری از آن‪ .‬اگرچه تعارض عمدت ًا ناکارآمد در نظر گرفته می شد‪ ،‬اما اعتقاد بر این بود که تعارض و همکاری‬
‫می توانند همزمان اتفاق بیفتند‪ .‬با این حال‪ ،‬نظریه پردازان تعامل گرا در دهه ‪ ،۱97۰‬تعارض را به عنوان یک ضرورت‬
‫تشخیص دادند و فعالانه سازمان ها را تشویق کردند تا تعارض را به عنوان وسیله ای برای تولید رشد ترویج کنند‪.‬‬
‫از اینجا می توان استنباط کرد که بعضی تعارضات مورد نظر ما است‪ ،‬اگرچه شناخت میزان آن دشوار است‪ .‬شاید‬

                                                         ‫مهمتر از تعیین کمیت تعارض‪ ،‬تأثیر این تعارض بر سازمان باشد‪.‬‬

‫برخی از سطوح تعارض در یک سازمان مطلوب به نظر می رسد‪ ،‬اگرچه تعیین سطح بهینه برای یک فرد یا واحد‬
                                                                                    ‫خاص در یک زمان معین دشوار است‪.‬‬

                                                                 ‫‪6‬‬
   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   11